خلوت گزیده

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟

خلوت گزیده

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟

پندآموز

امام رضا-ع فرمودند: باید هریک از شما امر به معروف و نهی از منکر نمایید، وگر نه شرورترین افراد بر شما تسلط یافته و آنچه که خوبان شما،دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.

...... کودکی ......

وقتی بزرگ میشوی ، دیگر خجالت میکشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای میخوانند ، دست تکان بدهی

خجالت میکشی دلت شوربزند برای جوجه قمریهایی که مادرشان برنگشته

فکرمیکنی آبرویت میرود اگر یکروز مردم ــ همانهایی که خیلی بزرگ شده اند ــ دلشوره های قلبت را ببینند و بتو بخندند

وقتی بزرگ میشوی ، دیگر نمیترسی که نکند فردا صبح خورشید نیاید ، حتی دلت نمیخواهد پشت کوهها سرک بکشی و خانه خورشید را از نزدیک ببینی

دیگر دعا نمیکنی برای آسمان که دلش گرفته ، حتی آرزو نمیکنی کاش قدت میرسید و اشکهای آسمان را پاک میکردی !

وقتی بزرگ میشوی ، قدت کوتاه میشود ،آسمان بالا میرود و تودیگر دستت به ابرها نمیرسد، و برایت مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چی بازی میکنند

آنها آنقدر دورند که حتی لبخندشان را هم نمی بینی ، وماه ـ هم بازی قدیم توـ آنقدر کمرنگ میشود که اگر تمام شب را هم دنبالش بگردی ، پیدایش نمیکنی !

وقتی بزرگ میشوی ، دور قلبت سیم خاردار میکشی وتمام پروانه ها رابیرون میکنی وهمراه بزرگترهای دیگر در مراسم تدفین درختها شرکت میکنی

 

وفاتحه تمام آوازها وپرنده ها را می خوانی !
ویکروز یادت می افتد که سالهاست تو چشمانت را گم کرده ای ودستانت را در کوچه های کودکی جا گذاشته ای !
آنروز دیگر خیلی دیر شده است ....

فردای آنروز تو را به خاک میدهند
و میگویند :
خیلی بزرگ شده بود

.

.

.

منبع: نمی دونم

مناجات

خدایا ،

به من زیستنی عطا کن ،

که در لحظه مرگ ،

بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،

حسرت نخورم .

و مردنی عطا کن ،

که بر بیهودگی اش ، سوگوار نباشم .

بگذار تا آن را من ، خود انتخاب کنم ،

اما آن چنان که تو دوست داری .

« چگونه زیستن » را تو به من بیاموز ،

« چگونه مردن » را خود خواهم آموخت !

 

 

 

خدایا:

کافر کیست؟ مسلمان کیست؟ شیعه کیست؟ سنی کیست؟

مرزهای درست هرکدام ، کدام است؟

من آرزو می کنم که روزی سطح شعور و شناخت مذهبی ، در این تنها کشور شیعه جهان ، به جایی برسد که سخنگوی رسمی مذهب ما‌ «فاطمه» را آنچنان که سلیمان کتانی - طبیب مسیحی - شناسانده است، و «علی» را آنچنان که دکتر جورج جرداق - طبیب مسیحی - توصیف میکند و «اهل بیت» را آنچنان که ماسینیون کاتولیک تحقیق کرده است و «ابوذر غفاری» را آنچنان که جودة السحار نوشته است و حتی «قرآن» را آنچنان که بلاشر - کشیش رسمی کلیسا - ترجمه نموده است و «پیغمبر» را آنچنان که ردنسن - محقق یهودی - میبیند، بفهمد و ملت شیعه و محبان اهل بیت و متولیان رسمی ولایت و مدعیان مذهب حقه جعفری روزی بتوانند به ترجمه آثار این کفار رسمی!! توفیق یابند.

خدایا این مردم شیعه اند ، شیعه علی ، تنها پیروان اهل بیت ، تنها ملتی که حق را تشخیص داده اند و چهره پرشکوه علی را و عظمت های خاندان علی را یافته اند؟؟

و دکتر بنت الشاطی ، استاد دانشگاه و نویسنده توانایی ، که قلمش و عمرش همه در خدمت زنان اهل بیت ، که میگفت:(من در این خانه زندگی میکنم )، سنی است؟

و بلاشر که روحانی رسمی مسیحیت بود و چهل سال در تحقیق و ترجمه قرآن رنج برد و بر روی آیات کور شد کافر است؟

و ماسینیون که دریایی از دانش بود و ۲۷ سال تمام در زندگی سلمان، نخستین بنیانگذار تاریخ شیعه در ایران، غرق شد و هرگاه از فاطمه ، از عرفان اسلامی و از سلمان سخن میگفت ، سراپا مشتعل میشد کافر است؟

خدایا:

به من بگو ، تو خود چگونه میبینی؟ چگونه قضاوت میکنی؟  

آیا عشق ورزیدن به اسمها تشیع است؟ یا شناخت مسمی ها ؟؟

 

 »دکتر علی شریعتی- نیایش -«