... خواستم بگویم "فاطمه دختر خدیجه بزرگ است." دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: "فاطمه دختر محمد(ص) است." دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: "فاطمه همسر على است." دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: "فاطمه مادر حسنین است." دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: "فاطمه مادر زینب است." باز دیدم که فاطمه نیست. نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. "فاطمه، فاطمه است."
... همچنین امروز او میتواند زن مسلمان را بسازد. او به عنوان یک مادر در مرحلهای که دختری چون زینب میپرورد و پسرانی چون حسن و حسین (ع)، و به عنوان یک بعد دیگر زن متعالی و مثالی، همسر به عنوان کسی که در تنهاییها و سختیها ، نقشها و عظمتهای علی (ع) پا به پای اوست و همچنین به عنوان یک زن مسئول اجتماعی، کسی که از بدو تولد تا لحظهای که پدرش را تنها به زمین گذاشت و در غربت دفن شد و در خاموشی، باز یک لحظه از مبارزه نایستاد: در جبهه خارجی با کفر تا هجرت و در جبهه داخلی با انحراف و قتل تا لحظه مرگ، حتی بعد از مرگ نیز که: «علی مرا پنهان دفن کن تا بر گور من گرد نیایند و هم بر عزای من مراسمی برپا نکنند و بر من نماز نخوانند و مراسمی بپا ندارند تا به نام من قدرتی که هم اکنون بر روی کار آمده قدرت خود را توجیه دینی نکند» زنی که حتی مردن و دفن شدنش را میخواهد وسیلهای کند برای مبارزه در راه حق و محکوم کردن ابدی و همیشگی غصب. این است «چگونه امروز زن مسلمان بودن»! دکتر علی شریعتی |