«حر» پسر «یزید» فرزند «ناجیه» فرزند «قعنب» فرزند «عتاب بن هرمی»(1) پسر «ریاح بن یربوع» است.(2)
«شیخ ابن نما» گزارش کرد: هنگامی که حر از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شد تا به استقبال امام بیاید، ندایی را شنید که
ادامه مطلب ...با توجه به حقیقت عاشورا و آموختن از قیام امام حسین (ع) به نظرم رسید بخشی از صحبت های حجت الاسلام و المسلمین قرائتی را درباره گناه کتمان حقیقت یادآور بشم.
... اما گناه کتمان، گناهی است که کسانی که حق را بفهمند و کتمان کنند از همـﺔ گناهان بدتر است تنها گناهی است که توی قرآن اینطور گفته «یَلْعَنُهُمْ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمْ اللَّاعِنُونَ البقرة/159 یعنی خدا فرشتهها جن و انس و ملک، همهشان در طول تاریخ لعنت میکنند به کسی که حق را میفهمد و نمیگوید. امام صادق(علیه السلام) فرمود مصداق بارز آن
ادامه مطلب ...این هم از مجله ماهنامه کوثر، شماره 26، محمد جواد طبسی؛ درباره یکی دیگه از بزرگان تاریخ:
او از یاران بزرگ و با وفای امام حسین(ع) و مردی شایسته وشریف بود; رزمنده ای دلیر و جنگجویی توانا شمرده می شد و درمیان قبیله خود، که در کوفه سکونت داشتند، می زیست. وی را زهیربن قین بن قیس انماری بجلی می خواندند. (1)
ویژگیهای زهیر بن قین
1- شجاعت و پایمردی زهیر وی را بر آن داشت در کنار مدفعان اسلام قرار گیرد. او در برخی فتوحات اسلامی شرکت جست وافتخاراتی بزرگ به ثبت رساند. علامه سماوی در این باره می نویسد: «له فی المغازی مواقف مشهوره و مواطن مشهوده » (2) در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودی داشته است.
از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر است کهاگه خدا بخواد خوبه تو این شب های محرم هر شب با یکی از شخصیت های بزرگ حماسه حسینی آشنا بشیم. اما مسلم بن عقیل و متنی که از سایت حوزه انتخاب کردم.
مسلمبن عقیل کیست؟
در میان جوانان برومند «بنىهاشم» مسلم، فرزند عقیل یکى از چهرههاى تابناک و شخصیتهاى بارز، به شمار مىرفت. «عقیل» برادر حضرت على(ع) و دومین فرزند ابوطالب بود. در ترسیم زیر رابطه نسبى مسلم، آشکارتر است:
ابوطالب: - طالب - عقیل - مسلم - جعفر - على - حسین بن على
مسلمبن عقیل، برادرزاده امیرالمؤمنین و پسر عموى حسینبن على بود. دودمانى که مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى که شخصیت انسانى و اسلامى مسلم در آن شکل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تکامل معنوى و حماسى مسلم فراهم کرد. از آغاز کودکى، در میان جوانان بنىهاشم بخصوص در کنار امام حسن و امام حسین -علیهما السلام بزرگ شد و کمالات اخلاقى و بنیان ولایت و درسهاى حماسه و ایثار و شجاعت را بخوبى فرا گرفت. اجداد مسلم کسانى ادامه مطلب ...عجبم می آید از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند
و بر حسینی که آزاده زیست می گریند.
" دکتر علی شریعتی"
بخشی از سخنان استاد ارجمند شهید دکتر علی شریعتی:
...
اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ میماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم میمانند، و کسانی که با خون خویش، با همه نسلها سخن میگویند، سخنشان را کسی نمیشنود. این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است. رسالت زینب پیامی است به همه انسانها، به همه کسانی که بر مرگ حسین(ع) میگریند و به همه کسانی که در آستانه حسین سر به خضوع و ایمان فرود آوردهاند، و به همه کسانی که پیام حسین(ع) را که «زندگی هیچ نیست جز عقیده و جهاد» معترفند؛ پیام زینب به آنهاست که:
«ای همه! ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمانداری، و ای هرکس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش، انتخاب کن!
ادامه مطلب ...اینم سروده زیبای محتشم کاشانی به مناسبت فرارسیدن محرم حسینی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا، حسین
ادامه مطلب ...
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار ، این قفس را
بر شکن و زیر زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درا
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
ظلم ظالم ، جور صیّاد
آشیانم ، داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن !
|
|
هیچ گاه تنهایی و کتاب و قلم ، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت ... دیگر چه می خواهم ؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند.
( گفتگوهای تنهایی ، ص ۱۲۰۹ )
عشق به آزادی ، سختی جان دادن را بر من هموار می سازد.
( گفتگوهای تنهایی ، ص ۳۶۵ )